یادم نیست دقیقا موضوع چی بود، دوم دبیرستان بودیم و مشکل نسبتا بدی برای یکی از دوستانی که پشت سر ما می نشستن ایجاد شده بود. یکهو با یک حالت استیصالی به من گفت تروخدا فاطمه! من میدونم تو دعاهات میگیره، دعا کن حل بشه. عمیقا جا خوردم. ازش بپرسیدم چطوری به چنین اعتقادی رسیده که دعاهای من میگیره؛ گفت اون دفعه تو برای فلان موردی دعا کردی، شد. اصلا یادم نمی اومد داره در چه موردی صحبت می کنه و یا اینکه چی شده که من اگه دعایی هم کرده بودم، خبردار زده باشم که دارم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلش یار | آموزش کلش آف کلنز ، هک و جم رایگان دانلود اسکریپت فروش انواع فلزیاب طلایاب وگنج یاب 09196838262 iantk4c HomePage | موتور ساعت | ساعت دیواری | عقربه | موتور ساعت | خرید دارو گیاهی مرجع تخصصی نقد و بررسی عطر آموزش و فروش پدل برد پویانیز / 09123458916 ارزانی